جدا از استناد به شواهد و قرائن تاریخی، چند وقت پیش یکی از دوستانم تعریف میکرد که تفنگ سربازان آمریکایی در جنگ ویتنام، از مدلهای چرخشیای بوده که خشابشان به صورت تئوریک ۱۰ تیر جا دارد اما برای این که صحیح و سالم کار کند فقط باید ۹ تایش پر شود. همین مسئله باعث شده بوده که یک بازی بامزه در بین سربازها شکل بگیرد. به این صورت که ۱۰ نفر دور یک دایره مینشستند و تفنگ را دست به دست میچرخاندند، به مثابه تهدیگ دور سفره. بعد لوله را میگرفتند سمت شقیقهشان و ماشه را میچکانند. با یک حساب سرانگشتی احتمال اینکه زنده بمانند یک به ده بوده و مطمئنا آدمهایی که وارد این بازی میشدند علاقهای به ادامه زندگی نداشتند. آنها خسته بودند؛ شرایط و طبیعت محل گذران عمرشان درگیر یک جنگ تمام عیار شده بوده و آنها نمیتوانستند در این شرایط دوام بیاورند. پس حذف شدن از چرخه زندگی یک اتفاق تقریبا طبیعی بوده، با استناد به قانون داروین.
–
شتههای نخودفرنگی وقتی توسط یک کفشدوزک ترسانده شوند، میتوانند خود را منفجر کنند و پراکنده شوند و به این صورت از هم نوعان خود مراقبت کرده و بعضی اوقات حتی سبب کشتن کفش دوزک شوند. (یک نشریه علمی)
–
فرق مهمی که آدمها با شتههای نخودفرنگی دارند این است که لازم نیست بترکند تا بمیرند. آدمها وقتی خسته شوند یکجورهایی مردهاند. وقتی نه فقط حوصله دوست و آشنا که حوصله جمع و جور کردن اوضاع خودشان را هم نداشته باشند، عملا زنده بودن برایشان چیز چرتی است. مثل همین سربازهای جنگ ویتنام. فرق خاصی با شته نخودفرنگی نداشتهاند. وقتی دیدهاند که نمیتوانند با طبیعت سازگار شوند، ماشه را میچکانند بیخ گلویشان. آنهایی هم که با اوضاع سازگار شده بودند یا دستکم به زور و عشق چیزی، میسوختند و میساختند، زنده میماندند و پس فردا در کشورشان تقدیرنامه میگرفتند. به هر حال آنها چه آدمهای خوبی بودند چه آدمهای بدی، توانسته بودند اوضاع را به هر شکل سر کنند و در کمال بیخیالی بگویند این هم بگذرد.
–
تاکنون هیچ گزارش معتبری درباره خودکشی دلفینها و نهنگها به دست دانشمندان نرسیده؛ اما باور عمومی مردم بر این است که این آبزیان اوضاع جهان را درک کرده و در بازههای زمانی مشخص دست به خودکشی میزنند. (منبع ندارد)
–
شاید اگر خیلی رئال باشید، این باورها برایتان مسخرهبازی تلقی شود. اما یادم است که پنج-شش سال پیش، دوستی به من مستندی نشان داد به اسم «مستند آب» یا چنین چیزی. داستان مستند از این قرار بود که میخواست اثبات کند رفتار آدمها بر نحوه قرارگیری مولکولهای آب تاثیر دارد. اگر رفتارشان بد باشد مولکولها نامنظم میشوند و اگر موسیقی در فضا باشد، خوشگل میشوند. به طرز خوشبینانهای باور دارم که نهنگها، اوضاع جهان را از آبهایی که به اقیانوسها میریزد درک میکنند و یکسریشان که بیشتر حالیشان میشود خودکشی میکنند. دسته بیخیالها هم طبق قانون داروین با طبیعت دنیا سازگار میشوند و میمانند.
–
به نظرم قانون داروین در مورد زندگی خیلی از ما صدق میکند. اگر با اوضاع بسازیم و زودتر سازگار شویم احتمالا یک راه برای ادامه دادن پیدا میشود. اما وقتی طبیعت جهان و محل زندگی ما به همین بدیایست که هست، اگر سازگار نشویم و خودمان را به بیخیالی نزنیم، حتما لازم نیست که مثل سربازهای آمریکایی تفنگ بیخ شقیقهمان بگذاریم یا مثل شتههای نخودفرنگی بترکیم. چون خود طبیعت، آرام و بیسر و صدا حذفمان میکند و میشویم یکی از همین آدمهایی که در بهترین حالت بهشان میگویند «تارک دنیا». داروین قوانین خیلی مهمی دارد. قوانینی که شاید آن موقع برای شته و سوسک و مگس گفته شده باشند، اما در دنیای امروز برای سازگاری ما با طبیعت دنیای اطرافمان هم صدق میکنند.
گوناگون...
ما را در سایت گوناگون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : رضا goonagoon بازدید : 244 تاريخ : جمعه 2 تير 1391 ساعت: 1:08